اربعین حدیث - جلسه ششم
* بهترین حالت برای اینکه انسان در عملی پیروز شود این است که بعد از شکست در آن عمل،
بلافاصله برای پیروزی بعدی تلاش کند این قاعده انسانیِ روابط اجتماعیِ مدیریتی است،
تا شکست خورد بلافاصله تلاش کند.

اربعین حدیث - جلسه ششم یا انیس
سخنرانی حجت الاسلام سید محمد انجوینژاد
تشکل عقیدتی - سیاسی «آحاد حزب الله»
1393/3/11 - حسینیه سیدالشهدا(ع)
موضوع : اربعین حدیث «قسمت ششم»
پاراگراف آخر بحث عزم را خواندیم ولی کامل نشد، بحث بر سر این بود که اگر انسان عزم و اراده نکند برای اینکه از خداوند تبارک و تعالی دور نباشد و کماکان نسبت به معاصی نزدیک باشد، بالاخره یک جایی ضربه و لطمه اش را میخورد و این جملات را فرمودند که:
- پس ای برادر البته احتمالاً با خواهرها هم هستند، از معاصی احتراز کن و عزم هجرت به سوی حق تعالی نما و ظاهر را ظاهر انسان کن و خود را در سلک ارباب شرایع داخل و از خداوند تبارک و تعالی در خلوات بخواه که تو را در این مقصد همراهی فرماید.
یکی از دعاهای خیلی جدی انسان زمانی که سیم اتصالش وصل و در خلوت است، این است که از خدا تقرب را بخواهد. خود خواستن تقرب یک دعای خیلی جدی است، خیلی از اوقات ما بابت گناهان و معاصی یا حاجاتمان حتی حاجات معنویمان نسبت به خداوند ابراز درخواست و الحاح و اصرار داریم اما راجع به اینکه به خود خدا نزدیک بشویم، میگوید این خودش جزء دعاهایی که خیلی موضوعیت دارد و باید بخواهیم.
- تو را در این مقصد همراهی فرماید و رسول اکرم(صلاللهعلیهوآلهوسلم) و اهل بیت(ع) او را شفیع قرار داده یعنی بحث توسل نسبت به اهل بیت(ع) که آن ها هم در مسیر تقرب به ما کمک بکنند.
- که خداوند به تو توفیق عنایت فرماید و از تو دستگیری نماید در لغزشهایی که در پیش داری زیرا که انسان در ایام حیات لغزشگاههای بسیاری دارد که ممکن است در آن واحد به پرتگاه هلاکت چنان افتد که دیگر نتواند از برای خود چاره بکند بلکه در صدد چاره جویی هم برنیاید.
اگر این اتفاق نیفتد بحث افتادن در پرتگاههای غفلت رخ خواهد داد و انسانها در آن پرتگاه دو نمونه هستند؛ یک نمونه کسانی که اصلاً نمیتوانند بالا بیایند و یک عده کسانی هستند که دیگر به آن پرتگاه راضی میشوند یعنی نخواهند بالا بیایند. پس وقتی ما به خداوند تبارک و تعالی توسل نکنیم و دور باشیم پرتگاه حتمی است و وقتی در پرتگاه افتادی یا دیگر نمیخواهی بالا بیایی یا دیگر نمیتوانی بالا بیایی. این دو گزینه است؛ سقوط در پرتگاه یا توسل به خداوند و استعانت و تقرب، گزینه سومی وجود ندارد. این در تکمیل بحث بود.
وقتی میگوییم پرتگاه مقصود جهنم است یعنی اینکه انسانهایی هستند که برخی اوقات گناهانی را انجام می دهند، کم و زیاد میشود بعضی وقتها انجام میدهند بعضی وقتها انجام نمیدهند، توبه میکنند توبه نمیکنند، این یک بحث است ولی امام(ره) میگوید بحث لغزش و گناه و سبک و سنگین کردن معاصی اینجا نیست، ادامه دادن دوری از خدا، پرتگاه را باعث میشود.
پرتگاه یعنی جایی که وقتی آدم در آن میافتد کلاً بُریده است. برخی از معاصی این گونه اند، وقتی شما لب به لب گناه حرکت میکنید بالاخره سقوط اتفاق میافتد، برای اینکه وقتی آدم میخواهد از گناه فاصله بگیرد باید یک فاصله ایمنی را هم رعایت کند که یک زمانی نیفتد ولی آن هایی که این گونه هستند مثلاً شما شغلی را انتخاب میکنی که این شغل دائماً نیاز به مراقبه دارد، بالاخره آدم سقوط میکند باید یک شغلی انتخاب کند که این شغل خودش، محل خطر نباشد.
»»» پرسش و پاسخ اول: آیا واقعاً موسیقی میتواند کامل و جامع مانع اراده بشود؟
ما که این را نگفتیم، گفتیم که یکی از مهمترین چیزهاست. حضرت امام(ره) فرمودند: هیچ چیزی به اندازه تغنیّات نمیتواند اراده انسان را سست کند. مثلاً شما یک برنامهای داری که میخواهی در روز بدوی و دوست داری که رکوردت را بالاتر ببری، مثلاً دو کیلومتر را ده کیلومتر، بیست کیلومتر بکنی بعد هم زمان شما دخانیات هم داری مصرف میکنی، آیا اینکه شما دخانیات مصرف میکنی به طور کلی دیگر نمیتوانیی بدوی؟ میگویند نه، ضعف دویدن را باعث میشود.
در بحث موسیقی هم همین است میگوید هیچ چیزی به اندازه تغنیّات نمیتواند اراده انسان را نسبت به عزم ضعیف کند. ممکن است کسی اهل موسیقی باشد ولی بتواند ارادهاش را هم تا مدتی جلو ببرد. در تقویت عزم و اراده مباحث دیگری هم موجود است که تأثیر مثبت دارد، خیلی چیزها هم تأثیر منفی دارد، نه فقط موسیقی. امام(ره) میفرمایند هیچ چیزی به اندازه موسیقی یعنی تغنیات، نمیگویند چیزهای دیگر تأثیر ندارد.
»»» پرسش و پاسخ دوم: در قسمت خوارج هم که فرمودید جمله آقا امیر المومنین(علیهالسّلام) این است که میگوید بعد از من اینها را نکشید فقط من میکشم، دلایل مختلفی داریم اما نمیدانیم که یکی از دلایلش این است که برخی از اینها آدمهای خوب اما جاهلی بودند؟ دقیقاً نمیدانیم بلکه حدس میزنیم. آقا امیرالمومنین(علیهالسّلام) صلاح میدانست که اینها با اینکه آدمهای بدی هستند اما بعد از امیرالمومنین(علیهالسّلام) میتوانند در حکومتهای جائر بعد نقش بازدارندگی داشته باشند؟ این را هم نمیدانیم. دلایل مختلفی را میشود حدس زد مانند همین الان، مثلاً گرفتن حمص یا الانبار برای ارتش سوریه یا برای ارتش عراق خیلی ساده است یا در محاصرهای که در حلب انجام شد ارتش سوریه چند صد دستگاه اتوبوس درجه یک برای تکفیری ها فرستاد همه را با عزت و احترام سوار کردند با اسلحههای خودشان گفتند اسلحههایتان را هم میتوانید ببرید، سوار کردند رفتند لب مرز پیاده کردند گفتند بفرمایید! چرا نکشتند؟ آیا این ها آدمهای خوبی بودند که نکشتند؟ نمیدانیم. آیا این ها آدمهایی هستند که از این مرز بیرون بروند جایی دیگر میتوانند به نفع ما کار کنند؟ این هم نمیدانیم. وقتی امیرالمومنین(علیهالسّلام) میگوید نکشید یک درصدش شاید به خاطر آدمهای جاهلی بودند اما یک درصدش هم این است که شاید در حکومتهای جائر بعدی یک قوای بازدارندگی ایجاد میکنند.
می فرمایند: برخی از این ها را که من میکشم به بهشت میروند، بله امام معصوم میکشد ولی "کلُّ نَفْسٍ بما کَسَبَتْ رَهینَة". کسی که از سر صدق میآید، در جنگ ما با آمریکا، در جنگ ما با اسرائیل، در جنگ ما با عراق، در لشکر مقابل ممکن است کسی واقعاً از روی اعتقادش بجنگد، این به بهشت میرود چون اعتقادش است، "کلُّ نَفْسٍ بما کَسَبَتْ رَهینَة". یعنی نیت و اعتقاد خیلی مهم است اینجا فرقی نمیکند امام معصوم بکشد یا ما بکشیم یا هر کسی دیگر بکشد. این که گفتم برخی از این ها اعتقاد دارند، از روی جهالت، از روی حماقت، فکر میکنند. همین الان هم در بین تکفیری ها یک عدهای وقتی کشته میشوند به بهشت میروند برای اینکه این ها حماقت دارند.
همان بنده خدایی که اتمام حجت کرده است خودش گفته برخی از این هایی که من میکشم به بهشت میروند. بله اتمام حجت است منتها ببینید مراتب عزم این نیست که انسان مثلاً دکارتی عرض میکنم: بگوید بنده شک میکنم پس هستم اینکه خیلی بیعقلی است. دقت بفرمایید، مگر ما چقدر عمر داریم که اول بیاییم به بدیهیات شروع به شک کردن کنیم بعد برویم اثباتشان کنیم و بگوییم ما این گونه خیلی قویتر کار میکنیم. علمای ما راجع به اینکه درباره بدیهیات تحقیق کنیم و شک کنیم و شروع کنیم حرف دارند. میگویند این چه کاری است دیگر؟! میگویند یک سری اعتقادات وجود دارد، ما باید راجع به آن هایی که مشکوک هستیم به دنبال اثبات برویم نه راجع به چیزهایی که بدیهی است و آن را به شک تبدیلش میکنیم، بعد آخر مسیر دکارت این می شود که بر سر در فلسفه غرب رسماً نوشته اند هیچ حقیقتی وجود ندارد!
بحث ما راجع به صداقت نیت است، میگوید اگر کسی راجع به نیتش صداقت داشته باشد مأجور است، هر کسی میخواهد باشد حتی اگر یک کسی برای بتش برود و بجنگد ولی واقعاً اگر فکر کند این بت خدایش است، مأجور است. اینکه دیگر آیه قرآن است، نه نیاز به حدیث داریم و نه نیاز به روایت، به هیچ چیز نیاز نداریم. این دقیقاً همان مصداقی است که ما راجع به نیت داریم.
»»» پرسش و پاسخ سوم: سوال سوم راجع به بحث عاقبت بخیری بود که جایگاه عزم در امثال طیّب یا امثال آن عرق خوری که توبه کرده، کجاست؟ بالاخره عزم داشته و توبه کرده است یعنی بالاخره میآید و توبه میکند اما یک بحث خیلی جدی که در امثال طیّب وجود دارد این است که طیّب رضایی آدم لاتی بوده اما آدم کثیفی نبوده است حالا یک آدم کثیف فرض میکنیم، جایگاه عزم چه میشود؟ مثلاً بعد چهل سال، پنجاه سال، یادش میآید توبه می کند و بعد هم شهید میشود.
میگوییم اولاً بالاخره عزم داشته، اراده کرده که این اتفاق بیفتد اما نکته مهم این است که علما میفرمایند آدمهای این گونه صفات عالیهای در وجودشان است که به خاطر آن صفت عالیه بالاخره خداوند توفیق توبه به آن ها میدهد مثل خود طیّب، یک چیزی در وجودش بوده که خدا توفیق توبه میدهد. یا مثلا درباره مرحوم علی گندابی داستان هایی راجع به اینکه که این آدم قبلاً چه صفات عالیهای داشته نقل میشود، آدم کثیف یا مثلاً کسی که هیچی حالی اش نمیشود، نبوده است. آدمهای لاابالی و بیقیدی که به هیچ کدوم از مقیدات تقیّد ندارند، توفیق توبه پیدا نمیکنند و وقتی آن آدم توفیق توبه پیدا میکند خیلی کارش سخت است، یک عزم خیلی سنگینی میخواهد که شخص از آن وادی بتواند بکند و اگر ما بخواهیم برای آن سن و سال و آن شرایط، عزم پیدا کنیم خیلی از الان کار ما سخت تر است که آقا امیرالمومنین(علیهالسّلام) میفرمایند: گناه نکردن از توبه کردن آسانتر است.
یعنی توبه کردن خودش خیلی سخت است، شما یک گناه نکردنی که الان میگویی برایتان سخت است را داری انجام میدهی به امید اینکه بعداً توبه کنی، ما میگوییم آن توبه سختتر از گناه نکردن است. مثلاً الان به دلیل ضعف در مقابل گناه، داری گناه انجام میدهی غافل از اینکه توبه ی راجع به این گناه به شدت سختتر است.
◄ فصل بعدی را شروع میکنیم: مشارطه، مراقبه، محاسبه.
- از اموری که لازم است از برای مجاهد، مشارطه و مراقبه و محاسبه است.
این همه کلمات گفته شده است را دقیق میدانیم که چیست، راجع به اغلبش هم مطالعه داریم اما اینکه امام(ره) راجع به مشارطه خیلی ریز میشود به این دلیل است که:
خود مشارطه را یک مطلب سلوکی مؤثر در مسیر تقرب میداند یعنی میگوید وقتی ما مشارطه میکنیم خود مشارطه که ممکن است برخی اوقات برای ما ملکه بشود و بگوییم شرط کرده ایم، میگوید نه، خود این مشارطه مثل نماز اثر وضعی دارد. ممکن است شما که صبح برای نماز بلند می شوی بسیار، بسیار، بسیار خوب و متوجه نسبت به خدا بنشینی و با خدا حرف بزنی، میگوید این یک بحث است ولی اگر در نماز حواست هم نیست، حضور قلب هم نداری، بخوان اثر وضعی هم دارد. امام(ره) اینجا میفرمایند خود مشارطه کردن هر صبح اثر وضعی دارد یعنی به خدا شرط میکنی که خدایا من امروز این گناهان را مرتکب نمیشوم و این فضایل را هم انجام میدهم، میگوید خود این نیت کردن ولو اینکه آن روز هیچ اتفاقی نیفتد، یکی از پلههای تقرب است یعنی انسان حواسش جمع است که در اول صبح نسبت به مولا یک سری تعهدات را بدهد و یکی از چیزهایی که معمولاً بین مؤمنین رعایت نمیشود یعنی صبح ها که بلند میشوند همچین برنامهای ندارند. هم برای صبح و هم برای شب ها قبل از خواب این برنامه را داریم که برای فردایتان یک پیشنهادی با خدا داشته باشید، یک چیز جدیدی که ما به این مشارطه میگوییم.
جملات را دقت بفرمایید:
آن است که در اول روز مثلاً با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرموده مولا رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد و معلوم است یک روز خلاف نکردن امری است خیلی سهل و انسان میتواند به آسانی از عهده برآید.
همه شما تجربه یک روز خلاف نکردن را در زندگیتان داشته اید. الحمدالله به فضل خدا و عنایت اهل بیت(ع)، به خاطر مراسمها، این بساطها و تشکیلات و اعتکاف و مشهد و کربلا خیلی از ما روزهایی در زندگیمان داشته ایم که میتوانیم روز قیامت به خدا بگوییم این یک روز را سالم سالم بوده ام، در حالی که مردمی که متوسل به اهل بیت(ع) نیستند از این یک روزها خیلی کم در زندگیشان پیش میآید. همین الان هم خیلی از شما روزه هستید این ها به فضل اهل بیت(ع) برمی گردد، خدا بدون اهل بیت(ع) نمیتواند شما را ودار به روزه کند یا مثلاً در ماه رمضان خیلی از مردم یک روز خلاف نداشتن را تجربه میکنند. میگوید این گونه با خودم کار میکنم که بگویم امروز میخواهم خلاف نداشته باشم، یک روز برنامه ریزی میکنم مثلاً شنبهها، یکشنبهها، دوشنبهها، سه شنبهها یک روزی را برای این قضیه میگذارم.
- تو عازم شو و شرط کن و تجربه نما تا ببینی چقدر سهل است.
یک بار یک روز را تجربه کنید ببینید چقدر سهل است. در دستورالعملهای اخلاقی برای گناهکاران حرفهای این را داریم که اگر واقعاً میبینی یک روز گناه نکردن برای شما سخت است برنامه ریزی کن یک روز بخواب. یک روز خوابیدن خیلی تأثیر دارد، یک دعایی بخوان، وضویی بگیر، قرص بخور بگیر بخواب، آدم بیست و چهار ساعت بخوابد، میگوید همین یک روز گناه نداشتن برای آدم خیلی اثر وضعی دارد.
حتی در روایت داریم برخی، خوابشان عبادات است. بعضیها این را طنز میپندارند، برای چه؟ میگوید برخی که خوابشان عبادت است منظور صائمین و روزه بگیر هاست؟ میگوید نه. برخی کلاً خوابشان عبادت است برای اینکه اینها وقتی بیدار هستند، گناه میکنند. اگر بتوانند بیشتر بخوابند برایشان حُسن محسوب می گردد. ببینید خدا چقدر نسبت به کلماتی مثل خواب آسان و ساده میگیرد!
- ممکن است شیطان و جنود آن ملعون بر تو این امر را بزرگ نمایش بدهند و این از تلبیسات آن ملعون است.
ممکن است بگوید غیر ممکن است یک روز این گونه باشد، میگوید این از تلبیساتش است. باید این نمونه این کارها را در برنامههای زندگیتان داشته باشید، مثلاً یک روز هیچ گناهی نکردن، یک شب از اذان مغرب تا اذان صبح فقط عبادت کردن، برای خودم برنامه ریزی کنم یک شب بیدار بمانم و این یک شب فقط عبادت کنم و الزاماً هم فقط نماز نیست میتوانی تسبیح دستت باشد یک شب تا صبح ذکر بگویی.
در احوالات خیلی از عرفا و بزرگان ما است که مثلاً یک مشکل مادی یا معنوی داشتند ذکر صلوات برمیداشتند، ذکر صلوات به این معنا که همین طوری صلوات میفرستند تا خوابش ببرد مثلاً امروز از صبح بلند شدم دائم در حال صلوات هستم، تا ساعتی را برای این قضایا بتوانیم خلوت کنیم، کارهایی دارم که زبانم میتواند مشغول به ذکر باشد، همین جور صلوات میفرستم، نمیشمارم تا برسد به آن نقطهای که یک اثری داشته باشد.
- و او را از روی واقع و قلب لعن کن.
میگوید در این اوقات شیطان را لعن کنید تا شیطان هم فرار کند.
- اوهام باطله را از قلب بیرون کن. یک روز را تجربه کنی و آن وقت تصدیق خواهی کرد.
یک کسی مثل حضرت امام(ره) دارد به ما توصیه میکند که یک روز هم شده این گونه تجربه کنید.
- بعد از این مشارطه، باید وارد مراقبه بشویم و آن چنان است که در تمام مدت شرط متوجه عمل به آن باشیم.
آن روز باید تمام مدت حواستان باشد، خود این مراقبه اثر وضعی دارد یعنی من تمام روز مراقب این باشم که شرط کردم امروز را اصلاً گناه نکنم. اگر بتوانید پای این مشارطه را به مکروههات هم بکشید و بگویی من امروز مکروه هم مرتکب نمیشوم، بالاخره آدم میتواند یک روز از زندگی اش در بیاورد که نه گناه کند و نه مکروه مرتکب بشود، خیلی چیز عجیب و غریبی نیست. حواسم است اگر خواستم نان و پنیر بخورم با گردو بخورم، اصلاً آن روز را روزه میگیرم، حواسم است مکروه را هم مرتکب نشوم.
- آنچنان که در مدت شرط متوجه به آن باشی و خود را ملزم بدانی به عمل کردن به آن و اگر خدایی نخواسته در دلت افتاد که امری را مرتکب شوی که خلاف فرموده خدا است بدان که این از شیطان و جنود او است که میخواهند تو را از شرطی که کردی باز دارند.
اینجا شیطان حتماً میآید که آن روز تو را خراب کند.
- بدان و مراقب باش و به آن ها لعنت کن و از شر آن ها به خدا پناه ببر.
"أعوذُ بالله منَ الشَیْطان اللَعین الرّجیم" که گفتن همین هم باز تأثیر دارد، وقتی شما این را میگویی در عقب نشینی شیطان تأثیر گذاشته ای. در یکی از مقالات صوفیه یا عرفا که به هر حال حرفهای درست هم دارند، خواندم که لعن کردن شیطان باعث عناد و به لج در آوردن شیطان میشود و او را جَری میکند، چه کار به شیطان داری؟! می گوید آخرین مقام تنفر فراموشی است. اگر دیدی یک کسی را نمیتوانی فراموش کنی معلوم است متنفر نیستی، وقتی میخواهیم تنفرمان را نسبت به شیطان نشان بدهیم باید بتوانیم فراموشش کنیم، وقتی شما ذکر أعوذُ بالله میگویی یعنی کامل از شیطان متنفر نیستی. شیطان را فراموش کن چرا او را به لج در می آوری؟! دارد برای خودش زندگی اش را میکند. شما میگویی"أعوذُ بالله منَ الشَیْطان اللَعین الرّجیم"، میگوید چه کسی ناسزا گفت؟ دوباره سراغت میآید. این تفکر شیعی نیست، سلیقه عارفها و صوفیهاست که این سلیقه را انتخاب کرده اند.
امام(ره) میفرمایند: لعن کن، لعنش اثر وضعی دارد. حتی در کلام آقا امیرالمومنین(علیهالسّلام) در خطبه قاصعه داریم که چون شیطان متکبّر است، وقتی فحشش میدهی قهر میکند، وقتی به او محل نمیگذاری میرود، تحمل فحش خوردن را ندارد.
- و به شیطان بگو من یک امروز با خودم شرط کردم که خلاف فرمان خداوند تبارک و تعالی نکنم، ولی نعمت من سالهای دراز است به من نعمت داده، صحت و سلامت و امنیت محرمت فرموده و لطفهایی کرده که اگر تا ابد به او خدمت کنم، امام دارد سیاق معرفتی را هم قاطی میکند میگوید معرفت این است که بتوانیم یک روز را با ولی نعمتمان مخالفت نکنیم، میگوید اگر تا ابد خدمت او بکنم از عهده یکی از آن ها بر نمیآیم. سزاوار نیست یک شرط جزئی را وفا نکنم امید است ان شاءالله شیطان طرد شود و منصرف گردد و جنود رحمان غالب آید.
امام(ره) به ما قول داده است که آخرش اثرش را خواهید فهمید. مکروه مرتکب نمیشوی، حرام مرتکب نمیشوی، عبادت هم عبادت واجب، اگر خواستی فضایل را اضافه کنی هیچ اشکالی ندارد، اگر خواستی بیشتر ذکر بگویی ایرادی ندارد، ان شاء الله یک روز قابل دفاع نورانی تا هفته آینده بتوانیم در تقویممان داشته باشیم.
- و بدان این مراقبه با هیچ یک از کارهای تو از قبیل کسب و سفر و تحصیل و غیره منافات ندارد یعنی شما میتوانی بقیه کارهایت را انجام بدهی و با این مراقبه منافاتی ندارد.
- و به همین حال باشید تا شب که موقع محاسبه است و آن عبارت است از اینکه حساب نفس را بکشی در این شرطی که با خدای خود کردی که آیا به جا آوردهای و با ولی نعمت خود در این معامله جزئی خیانتی نکردهای؟؟
محاسبه هم در آخر شب انجام شود که امروز توانسته ام؟ کنترل کرده ام؟ یک روز از مکروهات و محرمات دوری کرده ام؟ اگر در محاسبه به این نتیجه رسیدی که این یک روز پاک نبوده است، بهترین پیشنهاد این است که فردا این کار را انجام بدهید. اگر عقب بیندازی عزم و اراده ات سست می شود. کسانی که کنکور می دهند و دانشگاه نمی روند اگر سال بعد رفتند که هیچ اما اگر نرفتند و گفتند دو سال دیگر، خیلی سخت می شود.
بهترین حالت برای اینکه انسان در عملی پیروز شود این است که بعد از شکست در آن عمل بلافاصله برای پیروزی بعدی تلاش کند این قاعده انسانیِ روابط اجتماعیِ مدیریتی است، تا شکست خورد بلافاصله تلاش کند.
بعد از محاسبه وقتی دیدی که روز خوبی را گذرانده ای:
- اگر درست وفا کردی شکر خدا کن در این توفیق و بدان که یک قدم پیش رفتی و مورد نظر الهی شدی.
این خیلی مهم است که امام(ره) یک روز را یک قدم میداند. وقتی عرفا و علما میگویند قدم با اینکه ما مثلاً در ادبیات عامه میگوییم تو امروز این درس را خواندی و یک قدم پیش رفتی، خیلی فرق دارد. قدم اصطلاح عرفانی و از مراتب سلوک است، میگوید یک قدم پیش رفتی خیلی چیز بزرگی است. یعنی یک روز پاکی مطلق میتواند برای ما حکم یک قدم داشته باشد، اگر شما این روز را به پایان بردی خودت آرام آرام به این نتیجه میرسی که آحاد باشد نباشد، دستورالعمل باشد نباشد، با هم باشیم نباشیم، من در هفته یک روز را در زندگی ام اینگونه باشم. بعد آرام آرام این رغبت پیدا میشود که هفته ای یک روز خیلی لذت بخش بود، هفتهای دو روز این گونه عمل کنم، بعد هفتهای سه روز میشود و بعد از این در آخر سالک به جایی میرسد که تمام زندگی اش این گونه است؛ خوشا آنان که دائم در نمازند، تمام زندگی اش پاکی میشود.
امام(ره) فرمودند: این کار چیز بزرگی نیست شیطان آن را خیلی بزرگ نشان میدهد، خیلی چیزهای سهل و آسانی است.
اگر این گونه شد:
- یک قدم پیش رفتی و مورد نظر الهی شدی و خداوند ان شاءالله تو را راهنمایی میکند در پیشرفت امور دنیا و آخرت و کار فردا آسان تر خواهد بود.
اگر امروز این اتفاق افتاد، برای هفته بعد یا یک روز دیگر اگر خواستی خیلی آسانتر میشود ضمن اینکه بین این دو روز هم تقربت به خدا تا قبل از آن، خیلی نزدیکتر میشود.
- چندی به این عمل مواظبت کن امید است که ملکه گردد از برای تو.
همین مسیری که عرض کردم؛ یک روز دو روز میشود، دو روز سه روز میشود و آرام آرام هفت روز هفته و ملکه میشود.
- به طوری که از برای تو کار خیلی سهل و آسان شود بلکه آن وقت لذت میبری از اطاعت فرمان خدا و از ترک معاصی در همین حالت.
اگر لذت ترک لذت بدانی، دیگر لذت نفس لذت نخوانی. ما خیلی از لذات را ترک میکنیم آخر سر هم به لذت ترک لذت نمی رسیم! امام(ره) میفرمایند: برای اینکه مطلق ترک نمیکنید. مثلاً میگوید امروز شش گناه میخواهم انجام بدهم، چهارتای آن را انجام نمیدهم ولی دوگناه دیگر را انجام میدهم، لذت آن چهار گناه را نچشیدهایم، امام(ره) میگویند: نه! مطلق، صفر. لذت ترک لذت نگفته است لذت ترک قسمتی از لذت، میگوید یک روزِ مطلق. اگر یک روز اینگونه بگذرانی آن وقت خواهی فهمید لذت ترک لذت یعنی چه.
- بلکه آنقدر لذت میبرید از اطاعت و فرمان خدا و از ترک معاصی در همین عالم.
آن لذتی که میگویند از معنویات ببرید و اینکه عده زیادی ساعتی از عمرشان را در معنویات میچرخند و لذت نمیبرند به این بر می گردد که مطلق نمیآیند. با اینکه اینجا عالم جزا نیست در همین عالم لذت میبری، با اینکه خدا گفته من جزای خوبی ها را در قیامت میدهم، باز هم از اینقدر خوب کار کردن به اینگونه در همین عالم، لذت میبرید. دو بار، سه بار حضرت امام(ره) تأکید کرده اند که اینجا جزایش را میبینی.
- و جزای الهی، باز دوباره میگوید، اثر میکند و تو را مُلْتَذ مینماید.
تو را غرق در لذت میکند.
- و بدان که خدای تبارک و تعالی تکلیف شاق بر تو نکرده است.
این یک چیز مشکل بر شما نیست.
- و چیزی که از عهده تو خارج است و در خور طاقت تو نیست بر تو تحمیل نفرموده است. لکن شیطان و لشکر او کار را بر تو مشکل جلوه میدهند.
اگر احساس میکنی یک روز مشکل است و هر روز را حس می کنی که نمی توانی، این شیطان است. فوق فوقش این است که اگر انسان دید خیلی درگیر گناه است، یک روز را انزوا برمیگزیند. بنده یک زندگی دارم که وسط گناه قرار گرفته و نمیتوانم کاری بکنم، در میان شما نیست ولی یک عده اینگونه اند، آن روز را انزوا میکند.
از صبح میرود در اتاقی مینشیند، در را می بندد، قرص دیاسپام می خورد و می خوابد. یک روز این کار را بکنید ببینید چه میشود؟ یعنی اگر شیطان بخواهد خیلی اذیت بکند یک روز آدم کنار میکشد.
- اگر خدایی ناخواسته در وقت محاسبه دیدی سستی و فتوری شده است در شرطی که کردی از خدای تعالی معذرت بخواه و بنا بگذار که فردا مردانه به عمل شرط کنی.
باز امام(ره) توصیه کرده اند که اگر امروز نشد، بگو فردا. فردا شرط میکنم این اتفاق بیفتد.
- قیام کنی و به این حال باشی تا خدای تعالی ابواب توفیق و سعادت را بر روی تو باز کند و تو را به صراط مستقیم انسانیت برساند، ان شاءالله.
یا انیس
سخنرانی حجت الاسلام سید محمد انجوینژاد
تشکل عقیدتی - سیاسی «آحاد حزب الله»
1393/3/11 - حسینیه سیدالشهدا(ع)
موضوع : اربعین حدیث «قسمت ششم»
پاراگراف آخر بحث عزم را خواندیم ولی کامل نشد، بحث بر سر این بود که اگر انسان عزم و اراده نکند برای اینکه از خداوند تبارک و تعالی دور نباشد و کماکان نسبت به معاصی نزدیک باشد، بالاخره یک جایی ضربه و لطمه اش را میخورد و این جملات را فرمودند که:
- پس ای برادر البته احتمالاً با خواهرها هم هستند، از معاصی احتراز کن و عزم هجرت به سوی حق تعالی نما و ظاهر را ظاهر انسان کن و خود را در سلک ارباب شرایع داخل و از خداوند تبارک و تعالی در خلوات بخواه که تو را در این مقصد همراهی فرماید.
یکی از دعاهای خیلی جدی انسان زمانی که سیم اتصالش وصل و در خلوت است، این است که از خدا تقرب را بخواهد. خود خواستن تقرب یک دعای خیلی جدی است، خیلی از اوقات ما بابت گناهان و معاصی یا حاجاتمان حتی حاجات معنویمان نسبت به خداوند ابراز درخواست و الحاح و اصرار داریم اما راجع به اینکه به خود خدا نزدیک بشویم، میگوید این خودش جزء دعاهایی که خیلی موضوعیت دارد و باید بخواهیم.
- تو را در این مقصد همراهی فرماید و رسول اکرم(صلاللهعلیهوآلهوسلم) و اهل بیت(ع) او را شفیع قرار داده یعنی بحث توسل نسبت به اهل بیت(ع) که آن ها هم در مسیر تقرب به ما کمک بکنند.
- که خداوند به تو توفیق عنایت فرماید و از تو دستگیری نماید در لغزشهایی که در پیش داری زیرا که انسان در ایام حیات لغزشگاههای بسیاری دارد که ممکن است در آن واحد به پرتگاه هلاکت چنان افتد که دیگر نتواند از برای خود چاره بکند بلکه در صدد چاره جویی هم برنیاید.
اگر این اتفاق نیفتد بحث افتادن در پرتگاههای غفلت رخ خواهد داد و انسانها در آن پرتگاه دو نمونه هستند؛ یک نمونه کسانی که اصلاً نمیتوانند بالا بیایند و یک عده کسانی هستند که دیگر به آن پرتگاه راضی میشوند یعنی نخواهند بالا بیایند. پس وقتی ما به خداوند تبارک و تعالی توسل نکنیم و دور باشیم پرتگاه حتمی است و وقتی در پرتگاه افتادی یا دیگر نمیخواهی بالا بیایی یا دیگر نمیتوانی بالا بیایی. این دو گزینه است؛ سقوط در پرتگاه یا توسل به خداوند و استعانت و تقرب، گزینه سومی وجود ندارد. این در تکمیل بحث بود.
وقتی میگوییم پرتگاه مقصود جهنم است یعنی اینکه انسانهایی هستند که برخی اوقات گناهانی را انجام می دهند، کم و زیاد میشود بعضی وقتها انجام میدهند بعضی وقتها انجام نمیدهند، توبه میکنند توبه نمیکنند، این یک بحث است ولی امام(ره) میگوید بحث لغزش و گناه و سبک و سنگین کردن معاصی اینجا نیست، ادامه دادن دوری از خدا، پرتگاه را باعث میشود.
پرتگاه یعنی جایی که وقتی آدم در آن میافتد کلاً بُریده است. برخی از معاصی این گونه اند، وقتی شما لب به لب گناه حرکت میکنید بالاخره سقوط اتفاق میافتد، برای اینکه وقتی آدم میخواهد از گناه فاصله بگیرد باید یک فاصله ایمنی را هم رعایت کند که یک زمانی نیفتد ولی آن هایی که این گونه هستند مثلاً شما شغلی را انتخاب میکنی که این شغل دائماً نیاز به مراقبه دارد، بالاخره آدم سقوط میکند باید یک شغلی انتخاب کند که این شغل خودش، محل خطر نباشد.
»»» پرسش و پاسخ اول: آیا واقعاً موسیقی میتواند کامل و جامع مانع اراده بشود؟
ما که این را نگفتیم، گفتیم که یکی از مهمترین چیزهاست. حضرت امام(ره) فرمودند: هیچ چیزی به اندازه تغنیّات نمیتواند اراده انسان را سست کند. مثلاً شما یک برنامهای داری که میخواهی در روز بدوی و دوست داری که رکوردت را بالاتر ببری، مثلاً دو کیلومتر را ده کیلومتر، بیست کیلومتر بکنی بعد هم زمان شما دخانیات هم داری مصرف میکنی، آیا اینکه شما دخانیات مصرف میکنی به طور کلی دیگر نمیتوانیی بدوی؟ میگویند نه، ضعف دویدن را باعث میشود.
در بحث موسیقی هم همین است میگوید هیچ چیزی به اندازه تغنیّات نمیتواند اراده انسان را نسبت به عزم ضعیف کند. ممکن است کسی اهل موسیقی باشد ولی بتواند ارادهاش را هم تا مدتی جلو ببرد. در تقویت عزم و اراده مباحث دیگری هم موجود است که تأثیر مثبت دارد، خیلی چیزها هم تأثیر منفی دارد، نه فقط موسیقی. امام(ره) میفرمایند هیچ چیزی به اندازه موسیقی یعنی تغنیات، نمیگویند چیزهای دیگر تأثیر ندارد.
»»» پرسش و پاسخ دوم: در قسمت خوارج هم که فرمودید جمله آقا امیر المومنین(علیهالسّلام) این است که میگوید بعد از من اینها را نکشید فقط من میکشم، دلایل مختلفی داریم اما نمیدانیم که یکی از دلایلش این است که برخی از اینها آدمهای خوب اما جاهلی بودند؟ دقیقاً نمیدانیم بلکه حدس میزنیم. آقا امیرالمومنین(علیهالسّلام) صلاح میدانست که اینها با اینکه آدمهای بدی هستند اما بعد از امیرالمومنین(علیهالسّلام) میتوانند در حکومتهای جائر بعد نقش بازدارندگی داشته باشند؟ این را هم نمیدانیم. دلایل مختلفی را میشود حدس زد مانند همین الان، مثلاً گرفتن حمص یا الانبار برای ارتش سوریه یا برای ارتش عراق خیلی ساده است یا در محاصرهای که در حلب انجام شد ارتش سوریه چند صد دستگاه اتوبوس درجه یک برای تکفیری ها فرستاد همه را با عزت و احترام سوار کردند با اسلحههای خودشان گفتند اسلحههایتان را هم میتوانید ببرید، سوار کردند رفتند لب مرز پیاده کردند گفتند بفرمایید! چرا نکشتند؟ آیا این ها آدمهای خوبی بودند که نکشتند؟ نمیدانیم. آیا این ها آدمهایی هستند که از این مرز بیرون بروند جایی دیگر میتوانند به نفع ما کار کنند؟ این هم نمیدانیم. وقتی امیرالمومنین(علیهالسّلام) میگوید نکشید یک درصدش شاید به خاطر آدمهای جاهلی بودند اما یک درصدش هم این است که شاید در حکومتهای جائر بعدی یک قوای بازدارندگی ایجاد میکنند.
می فرمایند: برخی از این ها را که من میکشم به بهشت میروند، بله امام معصوم میکشد ولی "کلُّ نَفْسٍ بما کَسَبَتْ رَهینَة". کسی که از سر صدق میآید، در جنگ ما با آمریکا، در جنگ ما با اسرائیل، در جنگ ما با عراق، در لشکر مقابل ممکن است کسی واقعاً از روی اعتقادش بجنگد، این به بهشت میرود چون اعتقادش است، "کلُّ نَفْسٍ بما کَسَبَتْ رَهینَة". یعنی نیت و اعتقاد خیلی مهم است اینجا فرقی نمیکند امام معصوم بکشد یا ما بکشیم یا هر کسی دیگر بکشد. این که گفتم برخی از این ها اعتقاد دارند، از روی جهالت، از روی حماقت، فکر میکنند. همین الان هم در بین تکفیری ها یک عدهای وقتی کشته میشوند به بهشت میروند برای اینکه این ها حماقت دارند.
همان بنده خدایی که اتمام حجت کرده است خودش گفته برخی از این هایی که من میکشم به بهشت میروند. بله اتمام حجت است منتها ببینید مراتب عزم این نیست که انسان مثلاً دکارتی عرض میکنم: بگوید بنده شک میکنم پس هستم اینکه خیلی بیعقلی است. دقت بفرمایید، مگر ما چقدر عمر داریم که اول بیاییم به بدیهیات شروع به شک کردن کنیم بعد برویم اثباتشان کنیم و بگوییم ما این گونه خیلی قویتر کار میکنیم. علمای ما راجع به اینکه درباره بدیهیات تحقیق کنیم و شک کنیم و شروع کنیم حرف دارند. میگویند این چه کاری است دیگر؟! میگویند یک سری اعتقادات وجود دارد، ما باید راجع به آن هایی که مشکوک هستیم به دنبال اثبات برویم نه راجع به چیزهایی که بدیهی است و آن را به شک تبدیلش میکنیم، بعد آخر مسیر دکارت این می شود که بر سر در فلسفه غرب رسماً نوشته اند هیچ حقیقتی وجود ندارد!
بحث ما راجع به صداقت نیت است، میگوید اگر کسی راجع به نیتش صداقت داشته باشد مأجور است، هر کسی میخواهد باشد حتی اگر یک کسی برای بتش برود و بجنگد ولی واقعاً اگر فکر کند این بت خدایش است، مأجور است. اینکه دیگر آیه قرآن است، نه نیاز به حدیث داریم و نه نیاز به روایت، به هیچ چیز نیاز نداریم. این دقیقاً همان مصداقی است که ما راجع به نیت داریم.
»»» پرسش و پاسخ سوم: سوال سوم راجع به بحث عاقبت بخیری بود که جایگاه عزم در امثال طیّب یا امثال آن عرق خوری که توبه کرده، کجاست؟ بالاخره عزم داشته و توبه کرده است یعنی بالاخره میآید و توبه میکند اما یک بحث خیلی جدی که در امثال طیّب وجود دارد این است که طیّب رضایی آدم لاتی بوده اما آدم کثیفی نبوده است حالا یک آدم کثیف فرض میکنیم، جایگاه عزم چه میشود؟ مثلاً بعد چهل سال، پنجاه سال، یادش میآید توبه می کند و بعد هم شهید میشود.
میگوییم اولاً بالاخره عزم داشته، اراده کرده که این اتفاق بیفتد اما نکته مهم این است که علما میفرمایند آدمهای این گونه صفات عالیهای در وجودشان است که به خاطر آن صفت عالیه بالاخره خداوند توفیق توبه به آن ها میدهد مثل خود طیّب، یک چیزی در وجودش بوده که خدا توفیق توبه میدهد. یا مثلا درباره مرحوم علی گندابی داستان هایی راجع به اینکه که این آدم قبلاً چه صفات عالیهای داشته نقل میشود، آدم کثیف یا مثلاً کسی که هیچی حالی اش نمیشود، نبوده است. آدمهای لاابالی و بیقیدی که به هیچ کدوم از مقیدات تقیّد ندارند، توفیق توبه پیدا نمیکنند و وقتی آن آدم توفیق توبه پیدا میکند خیلی کارش سخت است، یک عزم خیلی سنگینی میخواهد که شخص از آن وادی بتواند بکند و اگر ما بخواهیم برای آن سن و سال و آن شرایط، عزم پیدا کنیم خیلی از الان کار ما سخت تر است که آقا امیرالمومنین(علیهالسّلام) میفرمایند: گناه نکردن از توبه کردن آسانتر است.
یعنی توبه کردن خودش خیلی سخت است، شما یک گناه نکردنی که الان میگویی برایتان سخت است را داری انجام میدهی به امید اینکه بعداً توبه کنی، ما میگوییم آن توبه سختتر از گناه نکردن است. مثلاً الان به دلیل ضعف در مقابل گناه، داری گناه انجام میدهی غافل از اینکه توبه ی راجع به این گناه به شدت سختتر است.
◄ فصل بعدی را شروع میکنیم: مشارطه، مراقبه، محاسبه.
- از اموری که لازم است از برای مجاهد، مشارطه و مراقبه و محاسبه است.
این همه کلمات گفته شده است را دقیق میدانیم که چیست، راجع به اغلبش هم مطالعه داریم اما اینکه امام(ره) راجع به مشارطه خیلی ریز میشود به این دلیل است که:
خود مشارطه را یک مطلب سلوکی مؤثر در مسیر تقرب میداند یعنی میگوید وقتی ما مشارطه میکنیم خود مشارطه که ممکن است برخی اوقات برای ما ملکه بشود و بگوییم شرط کرده ایم، میگوید نه، خود این مشارطه مثل نماز اثر وضعی دارد. ممکن است شما که صبح برای نماز بلند می شوی بسیار، بسیار، بسیار خوب و متوجه نسبت به خدا بنشینی و با خدا حرف بزنی، میگوید این یک بحث است ولی اگر در نماز حواست هم نیست، حضور قلب هم نداری، بخوان اثر وضعی هم دارد. امام(ره) اینجا میفرمایند خود مشارطه کردن هر صبح اثر وضعی دارد یعنی به خدا شرط میکنی که خدایا من امروز این گناهان را مرتکب نمیشوم و این فضایل را هم انجام میدهم، میگوید خود این نیت کردن ولو اینکه آن روز هیچ اتفاقی نیفتد، یکی از پلههای تقرب است یعنی انسان حواسش جمع است که در اول صبح نسبت به مولا یک سری تعهدات را بدهد و یکی از چیزهایی که معمولاً بین مؤمنین رعایت نمیشود یعنی صبح ها که بلند میشوند همچین برنامهای ندارند. هم برای صبح و هم برای شب ها قبل از خواب این برنامه را داریم که برای فردایتان یک پیشنهادی با خدا داشته باشید، یک چیز جدیدی که ما به این مشارطه میگوییم.
جملات را دقت بفرمایید:
آن است که در اول روز مثلاً با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرموده مولا رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد و معلوم است یک روز خلاف نکردن امری است خیلی سهل و انسان میتواند به آسانی از عهده برآید.
همه شما تجربه یک روز خلاف نکردن را در زندگیتان داشته اید. الحمدالله به فضل خدا و عنایت اهل بیت(ع)، به خاطر مراسمها، این بساطها و تشکیلات و اعتکاف و مشهد و کربلا خیلی از ما روزهایی در زندگیمان داشته ایم که میتوانیم روز قیامت به خدا بگوییم این یک روز را سالم سالم بوده ام، در حالی که مردمی که متوسل به اهل بیت(ع) نیستند از این یک روزها خیلی کم در زندگیشان پیش میآید. همین الان هم خیلی از شما روزه هستید این ها به فضل اهل بیت(ع) برمی گردد، خدا بدون اهل بیت(ع) نمیتواند شما را ودار به روزه کند یا مثلاً در ماه رمضان خیلی از مردم یک روز خلاف نداشتن را تجربه میکنند. میگوید این گونه با خودم کار میکنم که بگویم امروز میخواهم خلاف نداشته باشم، یک روز برنامه ریزی میکنم مثلاً شنبهها، یکشنبهها، دوشنبهها، سه شنبهها یک روزی را برای این قضیه میگذارم.
- تو عازم شو و شرط کن و تجربه نما تا ببینی چقدر سهل است.
یک بار یک روز را تجربه کنید ببینید چقدر سهل است. در دستورالعملهای اخلاقی برای گناهکاران حرفهای این را داریم که اگر واقعاً میبینی یک روز گناه نکردن برای شما سخت است برنامه ریزی کن یک روز بخواب. یک روز خوابیدن خیلی تأثیر دارد، یک دعایی بخوان، وضویی بگیر، قرص بخور بگیر بخواب، آدم بیست و چهار ساعت بخوابد، میگوید همین یک روز گناه نداشتن برای آدم خیلی اثر وضعی دارد.
حتی در روایت داریم برخی، خوابشان عبادات است. بعضیها این را طنز میپندارند، برای چه؟ میگوید برخی که خوابشان عبادت است منظور صائمین و روزه بگیر هاست؟ میگوید نه. برخی کلاً خوابشان عبادت است برای اینکه اینها وقتی بیدار هستند، گناه میکنند. اگر بتوانند بیشتر بخوابند برایشان حُسن محسوب می گردد. ببینید خدا چقدر نسبت به کلماتی مثل خواب آسان و ساده میگیرد!
- ممکن است شیطان و جنود آن ملعون بر تو این امر را بزرگ نمایش بدهند و این از تلبیسات آن ملعون است.
ممکن است بگوید غیر ممکن است یک روز این گونه باشد، میگوید این از تلبیساتش است. باید این نمونه این کارها را در برنامههای زندگیتان داشته باشید، مثلاً یک روز هیچ گناهی نکردن، یک شب از اذان مغرب تا اذان صبح فقط عبادت کردن، برای خودم برنامه ریزی کنم یک شب بیدار بمانم و این یک شب فقط عبادت کنم و الزاماً هم فقط نماز نیست میتوانی تسبیح دستت باشد یک شب تا صبح ذکر بگویی.
در احوالات خیلی از عرفا و بزرگان ما است که مثلاً یک مشکل مادی یا معنوی داشتند ذکر صلوات برمیداشتند، ذکر صلوات به این معنا که همین طوری صلوات میفرستند تا خوابش ببرد مثلاً امروز از صبح بلند شدم دائم در حال صلوات هستم، تا ساعتی را برای این قضایا بتوانیم خلوت کنیم، کارهایی دارم که زبانم میتواند مشغول به ذکر باشد، همین جور صلوات میفرستم، نمیشمارم تا برسد به آن نقطهای که یک اثری داشته باشد.
- و او را از روی واقع و قلب لعن کن.
میگوید در این اوقات شیطان را لعن کنید تا شیطان هم فرار کند.
- اوهام باطله را از قلب بیرون کن. یک روز را تجربه کنی و آن وقت تصدیق خواهی کرد.
یک کسی مثل حضرت امام(ره) دارد به ما توصیه میکند که یک روز هم شده این گونه تجربه کنید.
- بعد از این مشارطه، باید وارد مراقبه بشویم و آن چنان است که در تمام مدت شرط متوجه عمل به آن باشیم.
آن روز باید تمام مدت حواستان باشد، خود این مراقبه اثر وضعی دارد یعنی من تمام روز مراقب این باشم که شرط کردم امروز را اصلاً گناه نکنم. اگر بتوانید پای این مشارطه را به مکروههات هم بکشید و بگویی من امروز مکروه هم مرتکب نمیشوم، بالاخره آدم میتواند یک روز از زندگی اش در بیاورد که نه گناه کند و نه مکروه مرتکب بشود، خیلی چیز عجیب و غریبی نیست. حواسم است اگر خواستم نان و پنیر بخورم با گردو بخورم، اصلاً آن روز را روزه میگیرم، حواسم است مکروه را هم مرتکب نشوم.
- آنچنان که در مدت شرط متوجه به آن باشی و خود را ملزم بدانی به عمل کردن به آن و اگر خدایی نخواسته در دلت افتاد که امری را مرتکب شوی که خلاف فرموده خدا است بدان که این از شیطان و جنود او است که میخواهند تو را از شرطی که کردی باز دارند.
اینجا شیطان حتماً میآید که آن روز تو را خراب کند.
- بدان و مراقب باش و به آن ها لعنت کن و از شر آن ها به خدا پناه ببر.
"أعوذُ بالله منَ الشَیْطان اللَعین الرّجیم" که گفتن همین هم باز تأثیر دارد، وقتی شما این را میگویی در عقب نشینی شیطان تأثیر گذاشته ای. در یکی از مقالات صوفیه یا عرفا که به هر حال حرفهای درست هم دارند، خواندم که لعن کردن شیطان باعث عناد و به لج در آوردن شیطان میشود و او را جَری میکند، چه کار به شیطان داری؟! می گوید آخرین مقام تنفر فراموشی است. اگر دیدی یک کسی را نمیتوانی فراموش کنی معلوم است متنفر نیستی، وقتی میخواهیم تنفرمان را نسبت به شیطان نشان بدهیم باید بتوانیم فراموشش کنیم، وقتی شما ذکر أعوذُ بالله میگویی یعنی کامل از شیطان متنفر نیستی. شیطان را فراموش کن چرا او را به لج در می آوری؟! دارد برای خودش زندگی اش را میکند. شما میگویی"أعوذُ بالله منَ الشَیْطان اللَعین الرّجیم"، میگوید چه کسی ناسزا گفت؟ دوباره سراغت میآید. این تفکر شیعی نیست، سلیقه عارفها و صوفیهاست که این سلیقه را انتخاب کرده اند.
امام(ره) میفرمایند: لعن کن، لعنش اثر وضعی دارد. حتی در کلام آقا امیرالمومنین(علیهالسّلام) در خطبه قاصعه داریم که چون شیطان متکبّر است، وقتی فحشش میدهی قهر میکند، وقتی به او محل نمیگذاری میرود، تحمل فحش خوردن را ندارد.
- و به شیطان بگو من یک امروز با خودم شرط کردم که خلاف فرمان خداوند تبارک و تعالی نکنم، ولی نعمت من سالهای دراز است به من نعمت داده، صحت و سلامت و امنیت محرمت فرموده و لطفهایی کرده که اگر تا ابد به او خدمت کنم، امام دارد سیاق معرفتی را هم قاطی میکند میگوید معرفت این است که بتوانیم یک روز را با ولی نعمتمان مخالفت نکنیم، میگوید اگر تا ابد خدمت او بکنم از عهده یکی از آن ها بر نمیآیم. سزاوار نیست یک شرط جزئی را وفا نکنم امید است ان شاءالله شیطان طرد شود و منصرف گردد و جنود رحمان غالب آید.
امام(ره) به ما قول داده است که آخرش اثرش را خواهید فهمید. مکروه مرتکب نمیشوی، حرام مرتکب نمیشوی، عبادت هم عبادت واجب، اگر خواستی فضایل را اضافه کنی هیچ اشکالی ندارد، اگر خواستی بیشتر ذکر بگویی ایرادی ندارد، ان شاء الله یک روز قابل دفاع نورانی تا هفته آینده بتوانیم در تقویممان داشته باشیم.
- و بدان این مراقبه با هیچ یک از کارهای تو از قبیل کسب و سفر و تحصیل و غیره منافات ندارد یعنی شما میتوانی بقیه کارهایت را انجام بدهی و با این مراقبه منافاتی ندارد.
- و به همین حال باشید تا شب که موقع محاسبه است و آن عبارت است از اینکه حساب نفس را بکشی در این شرطی که با خدای خود کردی که آیا به جا آوردهای و با ولی نعمت خود در این معامله جزئی خیانتی نکردهای؟؟
محاسبه هم در آخر شب انجام شود که امروز توانسته ام؟ کنترل کرده ام؟ یک روز از مکروهات و محرمات دوری کرده ام؟ اگر در محاسبه به این نتیجه رسیدی که این یک روز پاک نبوده است، بهترین پیشنهاد این است که فردا این کار را انجام بدهید. اگر عقب بیندازی عزم و اراده ات سست می شود. کسانی که کنکور می دهند و دانشگاه نمی روند اگر سال بعد رفتند که هیچ اما اگر نرفتند و گفتند دو سال دیگر، خیلی سخت می شود.
بهترین حالت برای اینکه انسان در عملی پیروز شود این است که بعد از شکست در آن عمل بلافاصله برای پیروزی بعدی تلاش کند این قاعده انسانیِ روابط اجتماعیِ مدیریتی است، تا شکست خورد بلافاصله تلاش کند.
بعد از محاسبه وقتی دیدی که روز خوبی را گذرانده ای:
- اگر درست وفا کردی شکر خدا کن در این توفیق و بدان که یک قدم پیش رفتی و مورد نظر الهی شدی.
این خیلی مهم است که امام(ره) یک روز را یک قدم میداند. وقتی عرفا و علما میگویند قدم با اینکه ما مثلاً در ادبیات عامه میگوییم تو امروز این درس را خواندی و یک قدم پیش رفتی، خیلی فرق دارد. قدم اصطلاح عرفانی و از مراتب سلوک است، میگوید یک قدم پیش رفتی خیلی چیز بزرگی است. یعنی یک روز پاکی مطلق میتواند برای ما حکم یک قدم داشته باشد، اگر شما این روز را به پایان بردی خودت آرام آرام به این نتیجه میرسی که آحاد باشد نباشد، دستورالعمل باشد نباشد، با هم باشیم نباشیم، من در هفته یک روز را در زندگی ام اینگونه باشم. بعد آرام آرام این رغبت پیدا میشود که هفته ای یک روز خیلی لذت بخش بود، هفتهای دو روز این گونه عمل کنم، بعد هفتهای سه روز میشود و بعد از این در آخر سالک به جایی میرسد که تمام زندگی اش این گونه است؛ خوشا آنان که دائم در نمازند، تمام زندگی اش پاکی میشود.
امام(ره) فرمودند: این کار چیز بزرگی نیست شیطان آن را خیلی بزرگ نشان میدهد، خیلی چیزهای سهل و آسانی است.
اگر این گونه شد:
- یک قدم پیش رفتی و مورد نظر الهی شدی و خداوند ان شاءالله تو را راهنمایی میکند در پیشرفت امور دنیا و آخرت و کار فردا آسان تر خواهد بود.
اگر امروز این اتفاق افتاد، برای هفته بعد یا یک روز دیگر اگر خواستی خیلی آسانتر میشود ضمن اینکه بین این دو روز هم تقربت به خدا تا قبل از آن، خیلی نزدیکتر میشود.
- چندی به این عمل مواظبت کن امید است که ملکه گردد از برای تو.
همین مسیری که عرض کردم؛ یک روز دو روز میشود، دو روز سه روز میشود و آرام آرام هفت روز هفته و ملکه میشود.
- به طوری که از برای تو کار خیلی سهل و آسان شود بلکه آن وقت لذت میبری از اطاعت فرمان خدا و از ترک معاصی در همین حالت.
اگر لذت ترک لذت بدانی، دیگر لذت نفس لذت نخوانی. ما خیلی از لذات را ترک میکنیم آخر سر هم به لذت ترک لذت نمی رسیم! امام(ره) میفرمایند: برای اینکه مطلق ترک نمیکنید. مثلاً میگوید امروز شش گناه میخواهم انجام بدهم، چهارتای آن را انجام نمیدهم ولی دوگناه دیگر را انجام میدهم، لذت آن چهار گناه را نچشیدهایم، امام(ره) میگویند: نه! مطلق، صفر. لذت ترک لذت نگفته است لذت ترک قسمتی از لذت، میگوید یک روزِ مطلق. اگر یک روز اینگونه بگذرانی آن وقت خواهی فهمید لذت ترک لذت یعنی چه.
- بلکه آنقدر لذت میبرید از اطاعت و فرمان خدا و از ترک معاصی در همین عالم.
آن لذتی که میگویند از معنویات ببرید و اینکه عده زیادی ساعتی از عمرشان را در معنویات میچرخند و لذت نمیبرند به این بر می گردد که مطلق نمیآیند. با اینکه اینجا عالم جزا نیست در همین عالم لذت میبری، با اینکه خدا گفته من جزای خوبی ها را در قیامت میدهم، باز هم از اینقدر خوب کار کردن به اینگونه در همین عالم، لذت میبرید. دو بار، سه بار حضرت امام(ره) تأکید کرده اند که اینجا جزایش را میبینی.
- و جزای الهی، باز دوباره میگوید، اثر میکند و تو را مُلْتَذ مینماید.
تو را غرق در لذت میکند.
- و بدان که خدای تبارک و تعالی تکلیف شاق بر تو نکرده است.
این یک چیز مشکل بر شما نیست.
- و چیزی که از عهده تو خارج است و در خور طاقت تو نیست بر تو تحمیل نفرموده است. لکن شیطان و لشکر او کار را بر تو مشکل جلوه میدهند.
اگر احساس میکنی یک روز مشکل است و هر روز را حس می کنی که نمی توانی، این شیطان است. فوق فوقش این است که اگر انسان دید خیلی درگیر گناه است، یک روز را انزوا برمیگزیند. بنده یک زندگی دارم که وسط گناه قرار گرفته و نمیتوانم کاری بکنم، در میان شما نیست ولی یک عده اینگونه اند، آن روز را انزوا میکند.
از صبح میرود در اتاقی مینشیند، در را می بندد، قرص دیاسپام می خورد و می خوابد. یک روز این کار را بکنید ببینید چه میشود؟ یعنی اگر شیطان بخواهد خیلی اذیت بکند یک روز آدم کنار میکشد.
- اگر خدایی ناخواسته در وقت محاسبه دیدی سستی و فتوری شده است در شرطی که کردی از خدای تعالی معذرت بخواه و بنا بگذار که فردا مردانه به عمل شرط کنی.
باز امام(ره) توصیه کرده اند که اگر امروز نشد، بگو فردا. فردا شرط میکنم این اتفاق بیفتد.
- قیام کنی و به این حال باشی تا خدای تعالی ابواب توفیق و سعادت را بر روی تو باز کند و تو را به صراط مستقیم انسانیت برساند، ان شاءالله.